سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نوشته های پارسی یار

مَوْلاىَ یا مَوْلاىَ اِرْحَمْنى
ذق یا علی !در آتش گرفت، چادر سوخت، در شکست…

خاک چادر مادر میکشد به سر
دست و پهلو که شکسته نیست... صورتی سوخته نیست

مادری پشت در است
یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَدْخُلُوا بُیُوتَ النَّبِیِّ إِلاَّ أَنْ یُؤْذَنَ لَکُمْ

یا نوراً کل نور
خانه ای شدی برای جوانه ی بهار

دستی به روی خاک کشیدم
ناله ی استخوان هایی که حالا با خاک یکسان بودند...

رباعی ولادت حضرت زینب س
دخت خلف حیدر کرار تویی/ الگوی زنان در صف پیکار تویی

یک نفس عمیق
از نردبان که بالا برود میشود پرید بال میدهند بام پرواز همیشه هست


دفتر شعر شهدا

دفتر شعر اهل بیت(ع)

دفتر شعر دل

آلبوم عکس خون شهدا

هر دختری که ام امامت نمی شود

یا مادر پیمبر رحمت نمی شود

در مجمع خلایق حق فاطمه یکی است

این وحدت است شامل کثرت نمی شود

آنجا که پای کفو علی هست در میان

هر دختری که لایق وصلت نمی شود

از اینکه آب مهریه ات بود روشن است

هر خانه ای که خانه رحمت نمی شود

فردا بیا که باز قیامت بپا کنی

ای بانویی که بی تو قیامت نمی شود

با اشتیاق سمت صراط آورید رو

زهرا بدون برگ شفاعت نمی شود

این سینه باز حال و هوای مدینه خواست

یا رب دعای کیست اجابت نمی شود

آخر مدینه راز پس پرده داشته است

آخر مدینه یار سفر کرده داشته است




 
بروزرسانی مطلب: دوشنبه 90/3/2 11:59 عصر

...

موضوع :




 
بروزرسانی مطلب: شنبه 90/2/24 7:54 عصر

امشب هم باز نوک مدادم شکست.باز مدادی که از دلتنگی رقص میزند...
امشب تمام دیده ام بسته شده و به واژه های نخستم باز نمیشود...
باز هم برگه هایم مچاله شد ...
باز ... خیلی جالبه باز هم سه نقطه.جای شکر که کسی هست که معنی این سه نقطه هارو متوجه بشه. مستی چنان تاثیر گذاشته روی نفس دلم که نقطه چین ها برای ثبت شدن صف کشیده اند.!!!!
امشب تمام حوصله ام را
در یک کلام کوچک
از تو
خلاصه کردم
ای کاش می شد
یک بار
تنها همین یک بار
تکرار می شد!
تکرار
 ورق مچاله رو باز کنم و باز بنویسم باز روی لکه های خیسش دست بکشم و سه نقطه ای بگذارم ....
خدایا کمکم کن...
امشب رقص کنان کنارت مینشینم تا به نور تو قلم بزنم و گاه گاهی آسمان بیکرانت را سیر کنم تا شاید واژه ای از عشق تو بیابم و روی این دفتر نقش بزنم...
منتظرم...
چوب خط 132 رو روی این عصا زدم.




 
بروزرسانی مطلب: سه شنبه 90/2/20 1:4 صبح

آسمان غزل

موضوع :

 

در آسمان غزل عاشقانه بال زدم
به شوق دیدنتان پرسه رد خیال زدم

در انزوای خودم با تو عالمی دارم
به لطف قول و غزل قید قیل و قال زدم

کتاب حافظم از دست من کلافه شده است
چقدر آمدنت را چقدر فال زدم

غرور کاذب مهتاب ناگذیر شکست
همان شبی که برایش تو را مثال زدم

غزال من، غزلم محو خط و خال تو شد
چه شاعرانه بدون خطا بخال زدم

بقدر یک مژه بر هم زدن تو را دیدم
تمام حرف دلم را در این مجال زدم




 
بروزرسانی مطلب: دوشنبه 90/2/19 10:50 عصر

نفس فاطمه  از درد درون قفس سینه  افروخته پیچید که می‌خواست شود زیر و رو از ناله او شهر مدینه،
که به هم ریخت نظام فلک از ناله  یک یا ابتایش،  چه بگویم که سخن در جگرم لخته خون  گشته و انگار
که بازوم شکسته‌ست و یا درد کنم در دل و در سینه و در پهلویم احساس و یا مانده به رویم اثر سیلی و
انگار که پشت در آن خانه ز شلاق  ستم گشته تنم یکسره مجروع، نه آخر مگر از آب و گل فاطمه  کردند
مرا خلق، نباشم به خدا شیعه  اگر حس نکنم آن همه دردی که فرو ریخت به جان تن زهرا ، به تن پاک و
شریفی که محمد  زده  گل  بوسه چو آیات خدا بر همه  اعضاش، به قرآن  بود این درد  به  درون  تن من
تا پسرش مهدی موعود بیاید،شور آتش جان و دل کل محبان علی را بنشاند،ز عدو داد دل مادر مظلومه
خود را بستاند، بگشایید به تعجیل ظهورش همه شب دست دعا را.




 
بروزرسانی مطلب: پنج شنبه 90/2/15 9:47 صبح
<   <<   6   7   8   9   10   >>   >
کلیه حقوق این سایت ، متعلق به می باشد و استفاده از مطالب با ذکر نام منبع بلامانع است . آذر 89 تا دی 90 - خون شهدا