سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نوشته های پارسی یار

مَوْلاىَ یا مَوْلاىَ اِرْحَمْنى
ذق یا علی !در آتش گرفت، چادر سوخت، در شکست…

خاک چادر مادر میکشد به سر
دست و پهلو که شکسته نیست... صورتی سوخته نیست

مادری پشت در است
یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَدْخُلُوا بُیُوتَ النَّبِیِّ إِلاَّ أَنْ یُؤْذَنَ لَکُمْ

یا نوراً کل نور
خانه ای شدی برای جوانه ی بهار

دستی به روی خاک کشیدم
ناله ی استخوان هایی که حالا با خاک یکسان بودند...

رباعی ولادت حضرت زینب س
دخت خلف حیدر کرار تویی/ الگوی زنان در صف پیکار تویی

یک نفس عمیق
از نردبان که بالا برود میشود پرید بال میدهند بام پرواز همیشه هست


دفتر شعر شهدا

دفتر شعر اهل بیت(ع)

دفتر شعر دل

آلبوم عکس خون شهدا

...

دیر گاهی است که تنها شده ام
                                        قصــــه ی غــربت صحـرا شده ام

وسعت درد فقط سـهم من است
                                        باز هـم قسمت غــم ها شده ام

دگــر آیینه ز مــن بی خبـــر است
                                        که اسیـــر شب یلـــــدا شده ام

من که بی تــاب شــــقایق بودم
                                       همـــدم سردی یــخ ها شده ام

کاش چشمان مـــرا خـــاک کنید
                                      تا نبینم کـــه چه تنهـــا شده ام

---------------------------
مرا تعنه از این قلم زدنم نزنید...قصه ی دست من است که بغض نگاهم را دیده است... گاهی خط ما هم به جاده خاکی تنهاییمان می رود، اشکالی ندارد بگذارید خوش باشه... بالاخره این قلم من هم دلی برای خود دارد




 
بروزرسانی مطلب: پنج شنبه 89/11/7 8:18 عصر

...

موضوع :

     ای خدای بزرگ، ای آنکه نمونه ی بزرگی چون حسین(علیه السلام) را به جهان عرضه کرده ای، ای آنکه برای تمام جهت به کافران وجودت...سیاهی ها و تباهی ها را به آتش وجود حسین ها روشن نموده ی، ای آنکه راه پر افتخار شهادت را، برای آخرین راه حل انسانها باز کرده ای
      الهی، ای معشوق من، ای ایده آل آرزوهای مردم عارف، به من توفیق ده تا مثل مخلصان و شیفتگان، در راهت بسوزم و از این خاکستر مادی آزاد گردم...
                                                                                                                                                                       
خ.ق

برای شهادت زنده ام....

مرا بالی است از پرواز مانده
قدمهایی است در آغاز مانده
شهیدان دستهایم را بگیرید
منم همراه از ره بازمانده

 از نیروهای لشکر محمد  رسول الله (صلی الله علیه و آله ) بود
عادت داشت پیشانی شهدا را ببوسد . وقتی شهید شد
تصمیم گرفتیم پیشانی اش را به تلافی آن همه محبت بوسه باران کنیم
پارچه را کنار زدیم
نعش بی سر او دل همه را آتش زد

وبلاگ کربلای 5

 یَعْلَمُ خَائِنَةَ الْأَعْیُنِ وَمَا تُخْفِی الصُّدُورُ
ومن الله التوفیق          




 
بروزرسانی مطلب: شنبه 89/11/2 7:26 عصر

صبر

موضوع :

« وَاصْبِرْ وَمَا صَبْرُکَ إِلاَّ بِاللّهِ »

صبر کن‏، و صبر تو فقط براى خدا و به توفیق خدا باشد!

 النحل آیه 127

 آموزش دیدن برای صبر یعنی بیاموزید که چگونه محکم بایستید. یعنی با عزمی راسخ با شرایط دشوار مواجه شوید. یعنی از مغلوب شدن با اعمال یا رفتارهایی که بر علیه شماست، خودداری کنید. انسان صبور آموخته است که چگونه با کسانی که با او مخالف اند، موافق باشد، صبر به روش هایی فکر می کند که رفتارهای ناشی از بی دقتی و نامهربانی را اصلاح کند و به آن ها توجه نشان دهد.
صبر ارزش صبر کردن را دارد!

 

هرچه گشتم زیباتر از صبر زینب(س) ندیدم!
زینب  (س)دو نگاه به کربلا دارد. در یک نگاه ، کربلا دریای خون و لختهء مصیبت است: أتدَرون أیَّ کبد لمحمّد فریتم وأیَّ دم  له سفکتم، وأیَّ ...؟
آیا می دانید چه جگری از پیغمبر(ص) پاره پاره کردید و چه خونی از او ریختید؟     (شیخ مفید، کتاب الامالی، ص 323)
او به صبر نیاز دارد چرا که تنها رسول توانای دیار ثارالله
است. او صبر پیشه می کند و بعد بهترین کلام را بر زبان می راند، بهترین سکوت را عملی می سازد، بهترین نگاه ، بهترین گریه ، بهترین فریاد و بهترین مرثیه را شیوهء خود می سازد.
این درس صبر زینب(س) است. نه آن که در بایگانی عواطف خود ، از زینب صبور سپیدموی غصه داری بسازیم که در گوشهء تاریخ کز کرده ، بر برادران و فرزندان ... مویه می کند. صبر زینب یک شورش بر اساس حیاتی معقول است که همواره در بحرانی ترین شرایط، بهترین جهت را برای تاریخ و زمانه ساخته و پرداخته کرده و عالمی را درس داده است.
ولی این صبر چگونه ممکن است؟ چگونه آن دل طوفان زده را می توان به اختیار عقل و خرد درآورد؟

 «من عشق شیئاً اعشی بصره و اعمی قلبه فهو ینظر بعین غیر صحیحة ویسمع باذن غیر سمیعة قد خرقت الشهوات وعقله»
(و هر که عاشق چیزى شود چشمش را کور، و دلش را بیمار مى کند، آن گاه با چشمى غیرسالم نظر مى کند، و با گوشى غیرشنوا مى شنود، خواهشهاى نفسانى عقلش را دریده...)
همه عشق و آرزوشان منحصر در توست و طاعتشان به حدى است که ذره‏اى از امر تو غفلت روا نمى‏دارند اگر آنچه را از عظمت تو ، که نمى‏دانند ، به عیان ببینند.

(نهج­البلاغه، خ 109)

الهی! نور هدایتت را در راه صبر برایمان روشن کن!




 
بروزرسانی مطلب: یکشنبه 89/10/12 11:16 صبح

دست به قلم

موضوع :

نفس کیست که از راه رسید؟
باد بر پنجره می کوبد:
چشم را باز کنیم
بوی گل...
پشت در است!

 قصه، قصه ماست...بوی گل را می شنویم، گل را نمی بینیم.
بهتر نیست پنجره را باز کنیم، بگذاریم که احساس هوایی بخورد!!!




 
بروزرسانی مطلب: دوشنبه 89/10/6 10:24 صبح

«من طلبنی وجدنی و من وجدنی عرفنی و من عرفنی احبّنی و من احبّنی عشقتنی
و من عشقتنی عشقته و من عشقته قتلته و من قتلته فعلی  دیه  فانا دیه »

هر کس مرا طلب کند و بجوید می یابد و هر کس بیابد می شناسد و هر کس مرا شناخت دوست می دارد و هر کس دوست بدارد عاشق می شود و هر کس عاشق شد من هم عاشقش می گردم و هر که را عاشق شدم می کشم و هر کس را که کشتم،پس دیه او بر من واجب می شود و دیه او خودم هستم.

------------------------------------------------------------

قلم در معراج
شهدات، آرزوی کیا بود که اینطور تو معراج قلم زدند...ما کجا و اونها کجا

یَعْلَمُ خَائِنَةَ الْأَعْیُنِ وَمَا تُخْفِی الصُّدُورُ
ومن الله التوفیق  




 
بروزرسانی مطلب: یکشنبه 89/10/5 11:36 صبح
<   <<   11   12   13   14   15   >>   >
کلیه حقوق این سایت ، متعلق به می باشد و استفاده از مطالب با ذکر نام منبع بلامانع است . آذر 89 تا دی 90 - خون شهدا