هشت نفس دیگر باقیستبسم رب الزهرا پر افتاده بر زمین خون هدیه میکند الهی به دل زینب... خدا کند شهید تر بشومبسم رب الزهرا طعنه بر قلم مزنید امشب جای رقصیدن گوشه ای افتاده است... جسمم امانم نداده و نگاه دلگیرم به گلزار روانه شد قلم، دلم، روحم وجانم به دامان ضجه هایم افتاده است مرا برای تمام واژه های بی قافیه ام ببخش تسبیـــــــــــــــــــــــحم...حضرت مهدی (عج) می فرمایند: از فضائل تربت حضرت سید الشهداء (علیـــه السلام) آن است که ، چنانچه تسبیح تربت حضرت در دست گرفته شود ثواب تسبیح و ذکر را دارد، گرچه دعائی هم خوانده نشود. تسبیـــــــــحم... 33 دانه... خاک کربلا و شلمچه ، فکـــه ، شرهانی... از هر دانه اش شعاع نوری دیده می شد... 33 دانه... خاک کربلا... شلمچه... فکــــه...شرهانی... همیشه کنارم بود، امـــــــا در دستم نبود... فقط کنارم بود... شب بیست و یکم ماه مبارک رمضان... مزار شهید... محل شهادت: شلمچه... شلمچه... شلمچه... شلمچه...شلمچه... شلمچه... شلمچه... شلمچه... تسبیح دیگر در دستم نبود... شلمچه تو امسال با دل من چه کردی ...!!!! دیگــــــــر در دستم نبود...نبود... نبود...! مهر سیاه ارمیا بوی یاس می داد... بوی مصطفا می داد... ارمیا گفت:" آن مهر نبود، بت بود. خدا برای این مصطفا را برد که به چیزی جز خدا علاقه نداشت!" حالا تسبیح من... وسایل شخصی؟! در دستم نبود... ولی...! ای خاک چقدر مغــــــــروری؟ مصطفا وسایل شخصی نداشت... مصطفا فقط او را داشت... به قول پدر ارمیا:" خدیا شکرت! هرچه می دهی شکرت! هر چه میگیری شکرت" «یا ایتـــــــــــها النفس مطمئنه، ارجعی الی ربک راضیه مرضیه...» ای مادرم...بسم رب الزهرا دوست دارم که بیایم و فقط نگاه کنم... منتظر آن روزمبسم رب الزهرا خواهرم! کلیه حقوق این سایت ، متعلق به می باشد و استفاده از مطالب با ذکر نام منبع بلامانع است .
آذر 89 تا دی 90 - خون شهدا
|