سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نوشته های پارسی یار

مَوْلاىَ یا مَوْلاىَ اِرْحَمْنى
ذق یا علی !در آتش گرفت، چادر سوخت، در شکست…

خاک چادر مادر میکشد به سر
دست و پهلو که شکسته نیست... صورتی سوخته نیست

مادری پشت در است
یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَدْخُلُوا بُیُوتَ النَّبِیِّ إِلاَّ أَنْ یُؤْذَنَ لَکُمْ

یا نوراً کل نور
خانه ای شدی برای جوانه ی بهار

دستی به روی خاک کشیدم
ناله ی استخوان هایی که حالا با خاک یکسان بودند...

رباعی ولادت حضرت زینب س
دخت خلف حیدر کرار تویی/ الگوی زنان در صف پیکار تویی

یک نفس عمیق
از نردبان که بالا برود میشود پرید بال میدهند بام پرواز همیشه هست


دفتر شعر شهدا

دفتر شعر اهل بیت(ع)

دفتر شعر دل

آلبوم عکس خون شهدا

بسم رب الزهرا

گوشه ی نگاهم را به فانوس دوخته ام و گوشه ی دیگر به صفای همیشگی...
تقسیم که نمیشود بغض من، نیمه نیمه میشکنمش
دلم عقل که ندارد، کاری با او نیست
احساسم که تکلیفش مشخص است، انگار برای خودم نیست...
عاقلان مرکز پرگار و جودند ولی     عشق داند که در این دایره سرگردانند
تار که میبینم میفهمم که نه! انگار هنوزم بغضم برای شما مانده
از دست خودم شرمنده ام که خودم را شرمنده شما کرده ام
بد کردم ولی من عشق را در دریای شما میبینم که شما در بینهایت خدا دیدید...
میشود کمی نگاه هم به من دهید...
میخواهم آیه های نگاهتان را خودم تفسیر کنم
توقع ام چقدر زیاد شده، خودتان گفتید تقصیر من نیست...




 
بروزرسانی مطلب: پنج شنبه 91/6/2 12:14 صبح
کلیه حقوق این سایت ، متعلق به می باشد و استفاده از مطالب با ذکر نام منبع بلامانع است . خودم را شرمنده شما کردم - خون شهدا