بسم رب الزهرا من خواهرانه دل به تو بستم برادرم دلداده ی تو هستم و این دل کجا برم بعد از تو زندگانی من تار می شود مـــاهِ رخ تو روشنی دیده ی ترم الگوی پاکدامنی ام هست فاطمه گویند در شجاعت خود همچو حیدرم من می شوم پناه دل اهل بیت تو ناز رقیه با دل و جان باز می خرم یک ساعت دگر به گلو تیغ خنجر است گردد قدم کمان و شود خاک بر سرم مادر به من سپرد ببوسم گلوی تو نزدیکتر بیا کمی ای عشق مـــادرم حالا برو برو که دگر وقت رفتن است گرچه پس از تو بی کس و بی یار و یاورم خون شهدا 92/11/6 بسم رب الزهرا به قـــم آمد به دنبال برادر ز بس عشق رضا(ع) را داشت در سر دلش از کودکی وقف خدا بود تمام دلخوشی هایش رضا(ع) بود ....................................... عجیب شباهت است میان این دو خواهر... زینب به عشق حسین(ع) کربلایی شد و معصومه به دنبال رضا(ع) راهی شد تمام آرزوی زینب حسین(ع) بود و تنها آرزوی معصومه دیدن رضا(ع) اما تفاوتی است بسیار در تقدیر این دو... آنجا مردم شام از روی بام با سنگ و سوت و کف از خواهر حسین(ع) استقبال کردند و اینجا مردم قم شهر را آیینه بندان کردند به یمن قدوم مبارک خواهر رضا(ع) آنجا تماشای خنجر بر گلوی برادر و اینجا خدا را شکر که خواهر ندید برادر را وقتی از زهر کین به خود می پیچید آنجا عمه ی سادات سپر جان دخترکان بی پناه بود و سیلی خور دست نامردان مردنما و اینجا چندین نفر در اطراف خواهر ، برای دور ماندن از نگاه نامحرم آنجا چهل منزل اسارت بود و تماشای سر بر روی نی و اینجا فقط شکوه بود و شکوه با اینحال هر دو عمه ی سادات اند...
خون شهدا 92/11/5 ساحل چشم توبسم رب الزهرا در هوای وصل تو مجنون و شیدا شد دلم در میان عاشـــقان بیچاره رسوا شد دلم ذره ذره آب شد در ساحــل چشمان تو در پی مـــوج غمت راهی دریا شـد دلم بیتی از درد و جدایی بیتی از هجران و آه واژه واژه مضطر از بغض غزل ها شد دلم تا که دید آن ماهِ سیما و خط و خال تو را ناگهان مبهوت شد محو تماشا شد دلم گرچه گم شد در خم و پیچ سر زلفت ولی در کمانِ ابرویت ناگـــاه پیــدا شد دلم لیلی صحرای عشقی و دلم دنبال توست در هوای وصل تو مجنون و شیدا شد دلم خون شهدا 92/11/4 دست تمنابسم رب الزهرا آسمان تا آسمان دست تمنا می زنم عاقبت در حسرتت دل را به دریا می زنم من تمام درس های عاشقی را از برم سال ها در مکتب عشق تو درجا می زنم گوشه ی چشمت دل بیچاره ی ما را بس است گرچه عمری می شود حرف از تماشا می زنم نیٌت فالم تویی ای آهوی وحشیِ من تا تفأل بر همه اشعار دنیا می زنم غم ندارم گر شود دل کشته ی هجران تو من که عمری دَم ز تو دم از مسیحا می زنم
من خودم بودم برای این و آن معشوق و حال از برای عشق تو بر این و آن پا می زنم بی تو درگیر زمین و همدم خاکم ولی آسمان تا آسمان دست تمنا می زنم خون شهدا 92/10/3 اربعین از چشم منبسم رب الزهرا اربعین به روایت دوربین خون شهدا(1)
شمع دلم به عشق حریم تو سوخته...
حرم امن شما هست بهشت دل من...
تا ابد سجده کنم تربت خوش بوی تو را...
جان و تنم فدای تو جانان من حسین...
شود که مرغ دلم باز بال و پر گیرد...؟
باز هم پای دل و راه حسین بن علی.. .................... تمنا نوشت : اللهم ارزقنی زیارت الحسین علیه السلام خون شهدا 92/11/1 کلیه حقوق این سایت ، متعلق به می باشد و استفاده از مطالب با ذکر نام منبع بلامانع است .
بهمن 92 - خون شهدا
|