بغض یاکریمبسم رب الزهرا
تمام جاده ها در انتظار مقدمت و چشم ابرها هنوز در نبودن تو خیس و بی قرار تو نیستی و آسمان عجیب بغض می کند دل غروب هم گرفته از غم جدایی ات ستاره ها نمی زنند در شب فراق تو ، به چشم بی فروغ شهر ما دوباره چشمکی و ماه کنجِ چادر سیاهِ آسمان شب ، نشسته است مثل کودکی یتیم تو سال هاست رفته ای و قاصدک دلش شکسته و دگر نمی رود به خانه ای کبوتران دگر به شوق آسمان ، به روی بام خانه ها نمی پرند تو رفته ای و سایه ی نبودنت نشسته بر سر زمین و یخ زدند قلب غنچه ها میان باغِ بی کسی بس است دوری ات دگر تو را به آهِ مادری که در غم جوان خود کمان شده قدش ، بیا تو را به ناله ی گلوی زخمی کبوتران تو را به بغض یاکریم به خاطر خودت بیا... و گرنه چشم های بی فروغم هیچ وقت لیاقت حضور روشن تو را نداشتند... «خون شهدا 92/10/13» کلیه حقوق این سایت ، متعلق به می باشد و استفاده از مطالب با ذکر نام منبع بلامانع است .
بغض یاکریم - خون شهدا
|