الفبای جنونبسم رب الزهرا باز بر چشمان تو زل می زنم از دلم تا صحن تو ، پل می زنم چون الفبای جنون از بَر کنم از غمت چشمان خود را تر کنم آتش عشقت به جانم می زند تیر غم ، بر دیدگانم می زند داغ تو ، خون در دل ما می کند چشم هایت ، آه ! غوغا میکند دست من دائم گدایی میکند دست تو مشکل گشایی میکند یا ابوفاضل ادب در نام توست مرغ دل در آرزوی بام توست بال و پر ده ، در قفس افتاده را کن نگاهی از نفس افتاده را معدن دردم که درمانم تویی من شبم ، ماه درخشانم تویی یا اباالفضلِ علی ، اعجاز کن این گِره از مشکلاتم باز کن جان زینب ، جان زهرا مادرت حرمتِ دستِ جدا از پیکرت یک نگه کن بر دل طوفانی ام رحم کن بر دیده ی بارانی ام قسمتم امشب شهادت کن عمو روزیِ این دل ، زیارت کن عمو کلیه حقوق این سایت ، متعلق به می باشد و استفاده از مطالب با ذکر نام منبع بلامانع است .
مثنوی ، نذر چشمانِ عباس - خون شهدا
|