بسم رب الزهرا برادر می رود فردا به میدان امان از خواهر و چشمان گریان امان از ناله های امشب او امان از ذکر یارب یاربِ او امان از قلب زار و مضطر او امان از یا حسینِ آخر او امان از قتلگه ، از شمر ملعون امان از تل زینب ، قلبِ محزون امان از چادر و از معجر او امان از چوب محمل ، از سر او امان از صورت محزون عمه امان از این دل پر خون عمه امان از خار و خس ، در پای طفلان امان از خسته حالی در بیابان امان از خشکی لب های زینب امان از تاول و از پای زینب امان از سیلیِ آن لااُبالی امان از غربت و آشفته حالی امان از بی قراری ، از اسارت امان از بی کسی ، از قتل و غارت امان از حرف های مردم شام امان از ناسزاهای لبِ بام امان از حنجر خونین و بوسه امان از کربلا ، از شام ، کوفه کلیه حقوق این سایت ، متعلق به می باشد و استفاده از مطالب با ذکر نام منبع بلامانع است .
مثنوی ، نذر خواهر مضطر کربلا - خون شهدا
|