شکایت دلبسم رب الزهرا
الهی اُلَیکَ اَشْکو نَفْساً بِِالسٌوءِ اَمٌارَةً وَالَی الْخَطیءةِ مُبادِرَةً وَ بِمَعاصیکَ مُولِعَةً وَ لِسَخَطِکَ مُتَعَرِضةً خدایا ! از تهاجم نفْسی که مرا به بدی فرمان می دهد به تو شکایت می کنم به تو پناه می آورم ای پناه من... ای تنها شنونده ی ناله های من... ای خدای دردآشنای من... شکایت می کنم به تو از نفْس سرکشی که در خطاها آنچنان عجول است که مرا به پرتگاه گناه نزدیک می سازد به تو شکایت می کنم از نفْسی که نزدیک است هلاکم کند به تو شکایت می کنم از نفْسی که مدام بهانه می تراشد... اگر به او شری برسد ناله و فریاد می کند و اگر به او خیری رسد نمی پذیرد خدایا ! به تو پناه آورده ام از نفْسی که مرا از توبه باز می دارد و مدام وعده ی آینده را می دهد به تو پناه می آورم معبودم... پروردگارم ! گِله مندم از نفْسی که هوی و هوس را برایم آسان جلوه می دهد و عبادت و اطاعت را سخت و دشوار من از این نفسْ به تو پناه می آورم ، تا دیوار جدایی بین من و تو فاصله نیندازد تنها امید این دل تنها ! به تو شکایت میکنم از دلی که در برابر وسوسه ها تاب نمی آورد و پایش مدام می لغزد و شکایت میکنم از از چشمانی که برای خوف از تو نمی بارند خودت دست دلم را بگیر و مرا پا به پای عشقت ببر اگر میانه ی راه زمین خوردم بازهم ازجا بلندم کن ای دست مهربان تو پناهِ دست هایم...
خون شهدا 93/2/29
کلیه حقوق این سایت ، متعلق به می باشد و استفاده از مطالب با ذکر نام منبع بلامانع است .
خدایا برای تو می گویم - خون شهدا
|