سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نوشته های پارسی یار

مَوْلاىَ یا مَوْلاىَ اِرْحَمْنى
ذق یا علی !در آتش گرفت، چادر سوخت، در شکست…

خاک چادر مادر میکشد به سر
دست و پهلو که شکسته نیست... صورتی سوخته نیست

مادری پشت در است
یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَدْخُلُوا بُیُوتَ النَّبِیِّ إِلاَّ أَنْ یُؤْذَنَ لَکُمْ

یا نوراً کل نور
خانه ای شدی برای جوانه ی بهار

دستی به روی خاک کشیدم
ناله ی استخوان هایی که حالا با خاک یکسان بودند...

رباعی ولادت حضرت زینب س
دخت خلف حیدر کرار تویی/ الگوی زنان در صف پیکار تویی

یک نفس عمیق
از نردبان که بالا برود میشود پرید بال میدهند بام پرواز همیشه هست


دفتر شعر شهدا

دفتر شعر اهل بیت(ع)

دفتر شعر دل

آلبوم عکس خون شهدا

بسم رب الزهرا

 

جمعه ها... ندبه... من و دلتنگی...

وَ غروبی مبهم...

جاده ای طولانی که شده خیره به آن چشمانم

آسمان باز دلش بغض گرفته ، ابری است

جای خورشید نشسته است یکی تکه ی ابر

که نه می خندد و نه میل به باران دارد...

موج بی تاب تر از هر روز است

عطش افتاده به جان دریا...

و سکوت ساحل... باز هم غم به دل ماهی ها...

ناگهان شیهه ی رعد

و زمین می لرزد

ابرها می ترسند ، بغضشان می شکند... چشمشان می بارد

تب باران و تن خشک کویر

بوی احساس و گل نیلوفر

یک نفر می آید...

او که نامش "مهدی" است...
می رسد وقت شکوفا شدن نرگس و یاس...
او دلش دریایی است ، آسمان در چشمش... و نگاهش انگار خانه ی خورشید است...
یک نفر می آید...

خون شهدا  93/11/12




 
بروزرسانی مطلب: یکشنبه 93/11/12 10:22 عصر
کلیه حقوق این سایت ، متعلق به می باشد و استفاده از مطالب با ذکر نام منبع بلامانع است . سکوت ساحل - خون شهدا