سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نوشته های پارسی یار

مَوْلاىَ یا مَوْلاىَ اِرْحَمْنى
ذق یا علی !در آتش گرفت، چادر سوخت، در شکست…

خاک چادر مادر میکشد به سر
دست و پهلو که شکسته نیست... صورتی سوخته نیست

مادری پشت در است
یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَدْخُلُوا بُیُوتَ النَّبِیِّ إِلاَّ أَنْ یُؤْذَنَ لَکُمْ

یا نوراً کل نور
خانه ای شدی برای جوانه ی بهار

دستی به روی خاک کشیدم
ناله ی استخوان هایی که حالا با خاک یکسان بودند...

رباعی ولادت حضرت زینب س
دخت خلف حیدر کرار تویی/ الگوی زنان در صف پیکار تویی

یک نفس عمیق
از نردبان که بالا برود میشود پرید بال میدهند بام پرواز همیشه هست


دفتر شعر شهدا

دفتر شعر اهل بیت(ع)

دفتر شعر دل

آلبوم عکس خون شهدا

دل سوخت تمام از غم و آهی نکشیدیم...آتش چو برافروخته شد دود نداد...

ای وای مادرم... ای وای
بر غربت خانه علی آه زهراست خدا...جان زهرا به پرواز است خدا...
ز سوز عشق هر گه میفرستم نامه دلبر را... فتد از نامه ام آتش پرو بال کبوتر را

گلزار امروز حال و هوای دیگه ای داشت... بدلم آمد که شهدا امشب میرن بقیع..ای خدا دلم انقدر گفته که فقط میخوام توی بقیع خیمه بزنم و انقدر زار بزنم که بمیرم... بهشت بی پلاک هم غربت زده بود... حال و هوای همیشگی نداشت...امروز چه بلایی سر گلزار اومده بود شهدا کجا رفته بودن.... همش بوی غریبی می اومد...فقط بغض بغض بغض.... بی خود شدم و قدم اول قدم دوم... ای خدا این پا نای رفتن نداشت.... با کدامین پا در برابرت زانو زنم.... حق حق دلم رو داشتم میشنیدم... ای خدا چم شده... چی سرم اومده....  ای آنکه کنار قبر شهید گمنام نشستی اشکی به خدا هدیه دادی و خدا باران را برایت هدیه کرد...آیا دعا به حال ما کردی... کتاب مناجاتت خیس شده بود آیا مارا یاد کردی....
صحیفه ای که در آن شرح هجر دل نویسم...ز گریه شسته شود گر هزار بار نویسم....
خرده مگیرید زمن جای دوری نرفته است دلم.... در همین گوشه کنار روی خاکی سر نهاده دلم...
...
کبوتر های بقیع...بسوی گلزار آمده اید... بوی غربت آورده اید.... سفر بعدی کجاست....




 
بروزرسانی مطلب: پنج شنبه 90/3/19 9:22 عصر
کلیه حقوق این سایت ، متعلق به می باشد و استفاده از مطالب با ذکر نام منبع بلامانع است . غربت مدینه...سلام - خون شهدا