پرواز عاشقانهبسم رب الزهرا نشسته ام کنار حجم یک قفس کنار یک کبوتر سفیدرنگ نگاه می کنم به چشم های او نگاه می کنم به صورتش، قشنگ دلش هوای آسمان... ولی که حیف شکسته بال هایش از هجوم سنگ چقَدر بی قرار پرکشیدن است شده دلش برای آشیانه تنگ نگاه می کند به دست های من سکوت می کند به احترام من نگاه می کنم به چشم های او که گشته اینچنین اسیر دام من در ِقفس ز شوق باز می شود دو قطره اشک روی گونه ام روان چه عاشقانه می پرد کبوترم وَ بال می زند به سمت آسمان خون شهدا 92/12/11 کلیه حقوق این سایت ، متعلق به می باشد و استفاده از مطالب با ذکر نام منبع بلامانع است .
پرواز عاشقانه - خون شهدا
|