روضه ی سیببسم رب الزهرا در این سکوت نفس گیر و این شب غمناک دوباره بغـض غریبی به سینه بنشسته وَ باز روضه ی سیب و حبیب می خوانم هــوای کرب و بلا دارد این دل خسته چه می شود که مرا هم اسیر گردانی به دام زلـــف سیاه و کمند ابرویت قسم به خال سیاهت که برده ای دل را به غمزه های سیاه دو چشم جادویت بزن به دفتر دل ، مُهر عشق بازی را به لوح سینه ی من نقش کن غمت ارباب شهید کوی خودت کن ، بگیر جان مرا فدای شال سیاه مُحرمت ارباب خون شهدا 92/12/9 کلیه حقوق این سایت ، متعلق به می باشد و استفاده از مطالب با ذکر نام منبع بلامانع است .
روضه ی سیب - خون شهدا
|