سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نوشته های پارسی یار

مَوْلاىَ یا مَوْلاىَ اِرْحَمْنى
ذق یا علی !در آتش گرفت، چادر سوخت، در شکست…

خاک چادر مادر میکشد به سر
دست و پهلو که شکسته نیست... صورتی سوخته نیست

مادری پشت در است
یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَدْخُلُوا بُیُوتَ النَّبِیِّ إِلاَّ أَنْ یُؤْذَنَ لَکُمْ

یا نوراً کل نور
خانه ای شدی برای جوانه ی بهار

دستی به روی خاک کشیدم
ناله ی استخوان هایی که حالا با خاک یکسان بودند...

رباعی ولادت حضرت زینب س
دخت خلف حیدر کرار تویی/ الگوی زنان در صف پیکار تویی

یک نفس عمیق
از نردبان که بالا برود میشود پرید بال میدهند بام پرواز همیشه هست


دفتر شعر شهدا

دفتر شعر اهل بیت(ع)

دفتر شعر دل

آلبوم عکس خون شهدا

بسم رب الزهرا


مسافر است و جاده ای پُر از خطر

و کوله بار عاشقی به دوش او

کسی در این سفر نباشد همرهش به جز خدای مهربان

همان خدا که همره همیشگی است

نه اضطراب جاده ها

نه وحشت شب و سیاهی و سکوت

نه سرد و گرم روزگار

نه بیم رهزنان که پشت کوه ها نشسته اند در کمین

نه ! هیچ یک نمی تواند این مسافر از مسیر عشق منصرف کند

مسافر است و مقصدی به پیش رو

و او نگاه می کند میان راه ، به خلقت خدای خود

به آسمان و ابرها

به آب و رود و چشمه ها

به ریگ ها ، به سنگ ریزه های خسته در دل زمین

به بغض یاکریم کوچکی که پشت شاخه های انتظار لانه کرده است

به دست آفتاب و چشم های ماه

به غنچه های کوچکی که چشم التماسشان به ابرهاست

به تک تک وجود آفریده های خالقش نگاه می کند و در دلش جوانه می زند امید

مسافر است و جاده ای پر از خطر ، ولی خداست همرهش...

خون شهدا 92/11/19




 
بروزرسانی مطلب: شنبه 92/11/19 10:44 صبح
کلیه حقوق این سایت ، متعلق به می باشد و استفاده از مطالب با ذکر نام منبع بلامانع است . مسافر خدا - خون شهدا