جلوه جنتبه چشم خاکیان دارد بقیع یا صفاى خلوت افلاکیان دارد بقیع
گر حصار کعبه را جبریل دربانى کند صد چو موسى و مسیحا پاسبان دارد بقیع
گر چه با شمع و چراغ این آستان بیگانه است الفتى با مهر و ماه آسمان دارد بقیع
گرچه محصولش بظاهر یک نیستان ناله است یک چمن گل نیز در آغوش جان دارد بقیع
گرچه مىتابد بر او خورشید سوزان حجاز از پر و بال ملائک سایبان دارد بقیع
میتوان گفت ازگلاب گریه اهل نظر بى نهایت چشمه اشک روان دارد بقیع
بشکند بار امانت گرچه پشت کوه را قدرت حمل چنین بار گران دارد بقیع
تا سروکارش بود با عترت پاک رسول کى عنایتبا کم و کیف جهان دارد بقیع
این مبارک بقعه را حاجتبنور ماه نیست در دل هر ذره خورشیدى نهان دارد بقیع
اینکه ریزد از در و دیوار او گرد ملال هر وجب خاکش هزاران داستان دارد بقیع
چون شد ابراهیم قربان حسین فاطمه پاس حفظ این امانت را بجان دارد بقیع
فاطمه بنت اسد عباس عم، ام البنین اینهمه همسایه عرش آستان دارد بقیع
در پناه مجتبى در ظل زین العابدین ارتباط معنوى با قدسیان دارد بقیع
باقر علم نبى و صادق آل رسول خفتهاند آنجا که عمر جاودان دارد بقیع