سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نوشته های پارسی یار

مَوْلاىَ یا مَوْلاىَ اِرْحَمْنى
ذق یا علی !در آتش گرفت، چادر سوخت، در شکست…

خاک چادر مادر میکشد به سر
دست و پهلو که شکسته نیست... صورتی سوخته نیست

مادری پشت در است
یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَدْخُلُوا بُیُوتَ النَّبِیِّ إِلاَّ أَنْ یُؤْذَنَ لَکُمْ

یا نوراً کل نور
خانه ای شدی برای جوانه ی بهار

دستی به روی خاک کشیدم
ناله ی استخوان هایی که حالا با خاک یکسان بودند...

رباعی ولادت حضرت زینب س
دخت خلف حیدر کرار تویی/ الگوی زنان در صف پیکار تویی

یک نفس عمیق
از نردبان که بالا برود میشود پرید بال میدهند بام پرواز همیشه هست


دفتر شعر شهدا

دفتر شعر اهل بیت(ع)

دفتر شعر دل

آلبوم عکس خون شهدا

بیانات ولی امر مسلمین جهان حضرت امام سید علی خامنه ای مد ظله العالی در شانزدهمین اجلاس عدم تعهد

بسم‌الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب‌العالمین و الصلوة و السلام علی الرسول الاعظم الأمین و علی آله‌ الطاهرین و صحبه المنتجبین و علی جمیع الانبیاء والمرسلین
به شما میهمانان گرامی، سران و هیئتهای نمایندگی کشورهای جنبش عدم تعهد و نیز دیگر شرکت‌کنندگان در این اجلاس بزرگ بین‌المللی خوشآمد میگویم.
ما در اینجا گرد آمده‌ایم تا به هدایت و کمک پروردگار، حرکت و جریانی را که در 6دهه‌ی قبل با هوشمندی و موقعیت‌شناسی و شجاعت چند تن از رهبران سیاسی دلسوز و مسئولیت‌پذیر پایه‌گذاری شد، به اقتضای موقعیتها و نیازهای امروز جهان، ادامه دهیم و بلکه به آن جانی تازه و تحرکی دوباره ببخشیم.
میهمانان ما از مناطق جغرافیائی دور و نزدیک در اینجا گرد آمده و متعلق به ملیتها و نژادهای گوناگون و دارای تعلقات اعتقادی و فرهنگی و تاریخی و وراثتی متنوع‌اند،‌ ولی همانطور که احمد سوکارنو یکی از بنیان‌گذاران این جنبش در کنفرانس معروفِ باندونگ در سال 1955 گفت، مبنای تشکیل عدم تعهد، نه وحدت جغرافیائی یا نژادی و دینی، بلکه وحدت نیاز است. آن روز کشورهای عضو جنبش عدم تعهد، به پیوندی که بتواند آنها را از سیطره‌ی شبکه‌های اقتدارگرا و مستکبر و سیری‌ناپذیر،‌ مصون بدارد نیازمند بوده‌اند؛ امروز با پیشرفت و گسترش ابزارهای سلطه‌گری، این نیاز همچنان پابرجا است.
من میخواهم حقیقت دیگری را مطرح کنم.
اسلام به ما آموخته است که انسانها با وجود ناهمگونیهای نژادی و زبانی و فرهنگی، فطرت همسانی دارند که آنها را به پاکی و عدالت و نیکوکاری و همدردی و همکاری فرا میخواند و همین سرشت همگانی است که اگر از انگیزه‌های گمراه‌کننده به سلامت عبور کند، انسانها را به توحید و معرفت ذات متعالی خداوند رهنمون میگردد.
این حقیقت تابناک دارای چنان ظرفیتی است که قادر است پایه و پشتوانه‌ی تشکیل جوامع آزاد و سرافراز و برخوردار از پیشرفت و عدالت توأماً گردد و شعاع معنویت را بر همه‌ی فعالیتهای مادّی و دنیائی انسانها نفوذ دهد و بهشتی دنیائی ـ پیش از بهشت اخروی موعد ادیان الهی ـ‌ برای آنان فراهم آورد. و نیز همین حقیقیت مشترک و همگانی است که میتواند شالوده‌ ریز همکاریهای برادرانه‌ی ملتهائی باشد که از نظر شکل ظاهری و سابقه‌ی تاریخی و منطقه‌ی جغرافیائی شباهتی به یکدیگر ندارند.
همکاریهای بین‌المللی هرگاه برچنین شالوده‌ئی استوار باشد، دولتها ارتباطات میان خود را نه براساس ترس و تهدید یا افزون‌طلبی و منافع یک‌جانبه یا واسطه‌گریِ افراد خائن و خودفروش، بلکه بر پایه‌ی منافع سالم و مشترک، و برتر از آن، منافع انسانیت بنا میکنند و وجدان بیدار خود و خاطر ملتهای خود را از دغدغه‌ها آسوده میسازند.
این نظم آرمانی، در نقطه‌ی مقابل نظام سلطه قرار دارد که در قرنهای اخیر، قدرتهای سلطه‌گر غربی ـ و امروز دولت زورگو و متجاوز آمریکا ـ مدعی و مبلّغ و پیشقراول آن بوده‌اند و هستند.

ادامه مطلب...



 
بروزرسانی مطلب: پنج شنبه 91/6/9 5:36 عصر

بسم رب الزهرا

ابوبکر دستور اکید صادر کرد:
أئتنی به بأعنف العنف «علی بن ابی طالب را به شدیدترین نحو ممکن برای بیعت نزد من بیاورید»
إن أبوا فقاتلهم  « اگر نیامدند با آن ها بجنگ»
عمر هیزم میطلبد:
فدعا بالحطب  «هیزم فراهم کنید»
عمر فتیله آورد:
فجاء عمر و معه فتیله « عمر فتیله بدست آمد»
عمر پاره ای آتش آورد:
فأقبل عمر بشی ء من نار « عمر با پاره ای آتش پیش آمد»
عمر سوگند یاد میکند:
و الله لا حرقن علیکم او لتخرجن الی البیعه «به خدا سوگند یا برای بیعت خارج میشوید یا خانه را بر شما به آتش می کشم»

فاطمه سلام الله علیه پشت در آمد...
در سوخت...
مادری پشت در افتاد...
فرزندی به شهادت رسید و چشمش به قاتلان مادر نیافتاد...
میخ در کج شد...
آتش زبانه کشید...




 
بروزرسانی مطلب: دوشنبه 91/6/6 2:2 صبح

بسم رب الزهرا

گوشه ی نگاهم را به فانوس دوخته ام و گوشه ی دیگر به صفای همیشگی...
تقسیم که نمیشود بغض من، نیمه نیمه میشکنمش
دلم عقل که ندارد، کاری با او نیست
احساسم که تکلیفش مشخص است، انگار برای خودم نیست...
عاقلان مرکز پرگار و جودند ولی     عشق داند که در این دایره سرگردانند
تار که میبینم میفهمم که نه! انگار هنوزم بغضم برای شما مانده
از دست خودم شرمنده ام که خودم را شرمنده شما کرده ام
بد کردم ولی من عشق را در دریای شما میبینم که شما در بینهایت خدا دیدید...
میشود کمی نگاه هم به من دهید...
میخواهم آیه های نگاهتان را خودم تفسیر کنم
توقع ام چقدر زیاد شده، خودتان گفتید تقصیر من نیست...




 
بروزرسانی مطلب: پنج شنبه 91/6/2 12:14 صبح
<      1   2      
کلیه حقوق این سایت ، متعلق به می باشد و استفاده از مطالب با ذکر نام منبع بلامانع است . شهریور 91 - خون شهدا