سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نوشته های پارسی یار

مَوْلاىَ یا مَوْلاىَ اِرْحَمْنى
ذق یا علی !در آتش گرفت، چادر سوخت، در شکست…

خاک چادر مادر میکشد به سر
دست و پهلو که شکسته نیست... صورتی سوخته نیست

مادری پشت در است
یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَدْخُلُوا بُیُوتَ النَّبِیِّ إِلاَّ أَنْ یُؤْذَنَ لَکُمْ

یا نوراً کل نور
خانه ای شدی برای جوانه ی بهار

دستی به روی خاک کشیدم
ناله ی استخوان هایی که حالا با خاک یکسان بودند...

رباعی ولادت حضرت زینب س
دخت خلف حیدر کرار تویی/ الگوی زنان در صف پیکار تویی

یک نفس عمیق
از نردبان که بالا برود میشود پرید بال میدهند بام پرواز همیشه هست


دفتر شعر شهدا

دفتر شعر اهل بیت(ع)

دفتر شعر دل

آلبوم عکس خون شهدا

کبوترانه

موضوع : شعر

بسم رب الزهرا


دو کبوتر کنار پنجره ای

باهم از انتظار می گویند

گرچه در سردی زمستانند

دائما از بهار می گویند


چشمشان خیره بر نگاه درخت

دلشان تنگِ برگ و سبزه و گل

بی قــرار اقــاقی و لالـه

چشم در راه سوسن و سنبل


شوق پرواز در دل آنهاست

لیک بال و پر پریدن نیست

آسمان داغدار خورشید است

چقدَر جای گرم آن خالیست


ناگهان ابرها ترک خوردند

ساعتی اشک شوق باریدند

آمد از پشت ابرها خورشید

دو کبوتر دوباره خندیدند


خون شهدا 92/12/1




 
بروزرسانی مطلب: پنج شنبه 92/12/1 9:54 صبح

عطر عشق

موضوع : شعر

بسم رب الزهرا


ردی از زخـم ها به روی تنش

چشم هایش مدام می بارند

روزهایش چقدر تکراری است

لحظه هایش تبِ جنون دارند


آسمانش گرفته و ابری است

اثری هم که نیست از خورشید

ولی آهسته گفت حرفی را

شاید از حــال آسمان پرسید


حـال خــوبی  ندارد امـا او

شده دلــواپـس کــبوتـرهــا

سرسجــاده اشـک می ریزد

دست هایش دوباره سمت خدا


ناگــهان ابرهــا ترک خوردند

اشکــشان ریخت بر سر دنیا

باز هم عطر عشق جاری شد

خنده هایی نشست بر لب ها


خون شهدا 92/11/27




 
بروزرسانی مطلب: یکشنبه 92/11/27 2:4 عصر

بسم رب الزهرا

 

آسمان چشم هایم کم فــروغ و  سوت و کور

همچو شامی تار و یک قرص قمر در پشــت ابر

 

تا که فانوس نگاه روشنت گـــیرم به دسـت

سهم من از زندگانی گشته صبر و صبر و صبر




 
بروزرسانی مطلب: سه شنبه 92/8/28 5:55 عصر
<      1   2      
کلیه حقوق این سایت ، متعلق به می باشد و استفاده از مطالب با ذکر نام منبع بلامانع است . شعر - خون شهدا