بسم رب الزهرا

لبان ترک خورده اش آیه های درد شد و خون جگر خورد و خون تفسیر شد

من المومنین رجال صدقوا ما عاهدوالله علیه فمنهم من قضی نحبه و منهم من ینتظر و ما بدلوا تبدیلا
از مومنان مردانی هستند که به پیمانی که با خدا بسته بودند وفا کردند بعضی بر سرپیمان خویش جان باختند و بعضی چشم به راهند و هیچ پیمان خود دگرگون نکرده اند.
و صبر...!
وصبر و ما صبرک الا باالله...
همه اش برای تو، انفاق را خودت به ما آموختی...
یستبشرون بنعمة من الله
به شهدا مژده نعمت و فضل الهی میدهند
...
ما آن زخم عطش را ترسیم نکردیم            
بی قافیه ی عشق، نقطه را واژه نکردیم
عطش گرفته ما را و پیاله به دست توست
آقا!
همه ام رفت، ببخش که سر را فدا نکردیم

نهج الشهادة نوشته قلم به رسم خویش، وا مانده ایم از این ماجرا، ما که جوهرش را ز خون پرنکرده ایم...
آقـــــــا!
منم!  خود را که به زیر خاک میبینم دلم فال حافظ میزند
این چنین می آید:

بعد از وفات، تربت ما در زمین مجوی

در سینه های مردم عارف مزار ماست