سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نوشته های پارسی یار

مَوْلاىَ یا مَوْلاىَ اِرْحَمْنى
ذق یا علی !در آتش گرفت، چادر سوخت، در شکست…

خاک چادر مادر میکشد به سر
دست و پهلو که شکسته نیست... صورتی سوخته نیست

مادری پشت در است
یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَدْخُلُوا بُیُوتَ النَّبِیِّ إِلاَّ أَنْ یُؤْذَنَ لَکُمْ

یا نوراً کل نور
خانه ای شدی برای جوانه ی بهار

دستی به روی خاک کشیدم
ناله ی استخوان هایی که حالا با خاک یکسان بودند...

رباعی ولادت حضرت زینب س
دخت خلف حیدر کرار تویی/ الگوی زنان در صف پیکار تویی

یک نفس عمیق
از نردبان که بالا برود میشود پرید بال میدهند بام پرواز همیشه هست


دفتر شعر شهدا

دفتر شعر اهل بیت(ع)

دفتر شعر دل

آلبوم عکس خون شهدا

بسم رب الزهرا


قلم در دست لرزانم بی قراری می کند

واژه ها در تب و تابند

انگار بغضی در گلوی قلم پنهان شده است

بغضی که حتی نای شکستن ندارد

اما باید امشب بشکند این بغض

باید اشک بریزد این قلم

باید واژه واژه خون بگرید از دست دل من

باید ببارد امشب...


بگو قلم ! حرف دلت را بگو ، بغض نکن

بگو هر آنچه در سینه پنهان داری

امشب بگو تمام ناگفتنی ها را

بشکن بغضت را قلم !

بگذار بخوانند حرف های دل تو را

بگذار بخوانند درد های دل تو را

بگذار بخوانند قلم !

بنویس غم ها را ، غصه ها را

بنویس حسرت ها را ، نداشته ها را

بنویس از آرزوهای محال... از آرزوی پرواز... از آرزوی آسمان...

بنویس قلم !

امشب عقده گشایی کن قلم

بگو از عقده ی دیدن مشک و عَلَم... از عقده ی رسیدن به حرم...

عقده های دلت را خالی کن قلم !

امشب کمی آرام بگیر قلم...




 
بروزرسانی مطلب: جمعه 92/5/25 10:51 عصر
کلیه حقوق این سایت ، متعلق به می باشد و استفاده از مطالب با ذکر نام منبع بلامانع است . بغض قلم - خون شهدا