سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نوشته های پارسی یار

مَوْلاىَ یا مَوْلاىَ اِرْحَمْنى
ذق یا علی !در آتش گرفت، چادر سوخت، در شکست…

خاک چادر مادر میکشد به سر
دست و پهلو که شکسته نیست... صورتی سوخته نیست

مادری پشت در است
یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَدْخُلُوا بُیُوتَ النَّبِیِّ إِلاَّ أَنْ یُؤْذَنَ لَکُمْ

یا نوراً کل نور
خانه ای شدی برای جوانه ی بهار

دستی به روی خاک کشیدم
ناله ی استخوان هایی که حالا با خاک یکسان بودند...

رباعی ولادت حضرت زینب س
دخت خلف حیدر کرار تویی/ الگوی زنان در صف پیکار تویی

یک نفس عمیق
از نردبان که بالا برود میشود پرید بال میدهند بام پرواز همیشه هست


دفتر شعر شهدا

دفتر شعر اهل بیت(ع)

دفتر شعر دل

آلبوم عکس خون شهدا

به نام خدا

دوست دارم کودکی باشم که میدود در دنیای خود

پر نشاط ولی آرام...

برود سمت خیال خود... سمت آرزوهایش

بخندد، بدون اینکه برای کسی باشد

فقط برای خودش... برای دلش

صدای کودکانه اش را به طبیعت هدیه کند

احساس سبز درختان را بغل کند

خودش را غرق شیطنت کودکانه اش کند

آرام... ولی شلوغ

دل پاکش را روانه ی آسمان کن، دستان کوچکش را از نردبان هفتم بالا ببرد

مرا دعا کند

...

"خودم برای خودم دعا میکنم و از خدا، خدا را میخواهم"

...

نگاه معصومانه اش را به تمنای اجابت به خدا نشان دهد

(جایی شنیده بود قدیمها کودکان برای رزمندگان نامه مینوشتن)

بهانه بگیرد و از خدا طعم شهادت را بخواهد

گفته اند: شهادت شیرین است

و کودکانه تر گریه کند، که زودتر بزرگ شود 

بزرگ و بزرگتر

.

.

.

 

از درخت آویزان شود
تاب بخورد... بخندد

و این آروزی کودکانه ی من است

 

 




 
بروزرسانی مطلب: دوشنبه 91/12/28 1:56 عصر
کلیه حقوق این سایت ، متعلق به می باشد و استفاده از مطالب با ذکر نام منبع بلامانع است . آرزوی کودکانه - خون شهدا