سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نوشته های پارسی یار

مَوْلاىَ یا مَوْلاىَ اِرْحَمْنى
ذق یا علی !در آتش گرفت، چادر سوخت، در شکست…

خاک چادر مادر میکشد به سر
دست و پهلو که شکسته نیست... صورتی سوخته نیست

مادری پشت در است
یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَدْخُلُوا بُیُوتَ النَّبِیِّ إِلاَّ أَنْ یُؤْذَنَ لَکُمْ

یا نوراً کل نور
خانه ای شدی برای جوانه ی بهار

دستی به روی خاک کشیدم
ناله ی استخوان هایی که حالا با خاک یکسان بودند...

رباعی ولادت حضرت زینب س
دخت خلف حیدر کرار تویی/ الگوی زنان در صف پیکار تویی

یک نفس عمیق
از نردبان که بالا برود میشود پرید بال میدهند بام پرواز همیشه هست


دفتر شعر شهدا

دفتر شعر اهل بیت(ع)

دفتر شعر دل

آلبوم عکس خون شهدا

بسم رب الزهرا

 

به سمت بهار میدود پاها ولی گاهی میخورد زمین

عین خیالش که نمیشد، انگار درد را نمیفهمد... راستی گفتم درد!  نه اشتباه شد، اصلاح میکنم " انگار خوشش می آید" می داند دستی از آسمان بلندش میکند

تمام احساسش را جمع میکند به سمت گلستان روانه میکند...

همه جا یکپارچه سفید است و اما... سرخی خون شهید است که خودنمایی میکند

حالا همه چی کامل شد...

افتادن

دست گرفتن

شهادت

.

.

.

همین

وقت خداحافظی است دنیا




 
بروزرسانی مطلب: سه شنبه 91/11/10 11:53 عصر
کلیه حقوق این سایت ، متعلق به می باشد و استفاده از مطالب با ذکر نام منبع بلامانع است . همه چی کامل شد - خون شهدا